سیستم مدرن و خلاقانه آمریکایی: الگوی فناورانه کشورهای در حال توسعه
#### مقدمه
نوآوری در ایالات متحده به عنوان یک الگوی مدرن و خلاقانه، به ویژه برای کشورهای در حال توسعه، به عنوان یک منبع الهام بخش شناخته میشود. این مقاله به بررسی سه جنبه کلیدی این سیستم، شامل تفکر بزرگ، جذب و پرورش استعدادها، و ایجاد بازاری برای اشاعه نوآوری میپردازد.
#### ۱. بزرگ فکر کردن
مدل سنتی نوآوری آمریکایی، که تحت تأثیر ایده های «تخریب خلاق» جوزف شومپیتر قرار دارد، به نقش محوری کارآفرینان فردی و شرکت های کوچک در پیشرفت تکنولوژیکی تأکید میکند. تصویری از کارآفرینی که در گاراژ خود مشغول به کار است، به عنوان نمادی از نوآوری شناخته میشود. اما این مدل به تدریج قدیمی شده و اکنون شرکتهای بزرگ با منابع و استعدادهای قابل توجه، به نیروی غالب در این عرصه تبدیل شدهاند.
چشم انداز نوآوری در ایالات متحده دستخوش تغییرات عمده ای شده است. از زمانی که مخترعان فردی در صدر بودند، اکنون شرکتهای بزرگ بیشترین پتنت ها را در اختیار دارند. این تغییر ناشی از پیچیدگی های روزافزون فناوری های مدرن است که نیاز به سرمایه گذاری و تخصص بیشتری دارد. این وضعیت مزایا و معایبی به همراه دارد؛ از یک سو، شرکت های بزرگ میتوانند به سرعت در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کنند و از سوی دیگر، تمرکز قدرت بازار ممکن است رقابت را کاهش دهد.
#### ۲. جذب و پرورش استعداد
ایالات متحده در زمینه توسعه و پاداش دادن به مهارت ها پیشرفت های چشمگیری داشته است. کاهش تبعیض نژادی و جنسیتی در آموزش و بازار کار، به رشد اقتصادی این کشور کمک کرده است. کشورهای با درآمد متوسط باید به گسترش دسترسی به مهارت های بنیادین توجه بیشتری داشته باشند و تلاش کنند تا تعداد بیشتری از دانش آموزان را از دبیرستان فارغ التحصیل کنند.
کسب مهارت های پیشرفته معمولاً فرآیندی پرهزینه است و افراد به دنبال پاداش های قابل توجهی هستند. اما در اقتصادهای در حال توسعه، این پاداش ها ممکن است در داخل کشور یافت نشود، و به همین دلیل، مهاجرت افراد با مهارت بالا به کشورهای دیگر افزایش یافته است. کشورهای با درآمد متوسط می توانند از دانش و تجربه این مهاجران بهره برداری کنند.
#### ۳. ایجاد بازاری برای اشاعه نوآوری
بازار ثانویه برای نوآوری ها، مانند فروش یا صدور مجوز پتنت، به همان اندازه مهم است. در ایالات متحده، این بازار در سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۰ نقش کلیدی ایفا کرد. اما در کشورهای با درآمد متوسط، این بازارها هنوز به طور کامل توسعه نیافته اند. گزارش ها نشان می دهد که کمتر از ۱۰ درصد شرکت ها در این کشورها از تکنولوژی دارای مجوز استفاده میکنند.
برای اشاعه نوآوری، نیاز به سیاست های عمومی وجود دارد که رقابت را ترویج دهد و دسترسی به سرمایه را برای طرح های نوآورانه فراهم کند. این شامل ساده سازی مقررات و ایجاد شرایط برابر برای همه بازیگران است.
#### نتیجه گیری
کشورهای با درآمد متوسط با چالش هایی بزرگتر از آنچه ایالات متحده در گذشته با آن مواجه بود، روبه رو هستند. با این حال، با بهره گیری از درس های ایالات متحده و سازگاری آنها با شرایط محلی، میتوانند به پیشرفت دست یابند.
### کلمات کلیدی
- نوآوری
- کارآفرینی
- تخریب خلاق
- استعداد
- بازار ثانویه
- سیاستهای عمومی
- رقابت
- مهاجرت
- فناوری
اشاعه نوآوری نیازمند سیاستهای عمومی است که رقابت را ترویج دهد، از مالکیت معنوی محافظت کند، و دسترسی به سرمایه برای طرحهای نوآورانه را باز کند. این شامل سادهسازی مقررات، ترویج فرهنگ شفافیت و پاسخگویی، و اطمینان از فراهم کردن زمین بازی برابر برای همه بازیگران-چه تازهواردان و چه شرکتهای بزرگ میشود. کشورهای با درآمد متوسط امروزی با چالشهایی بسیار سختتر از آنچه ایالات متحده زمانی که یک کشور با درآمد متوسط بود، مواجهاند—از جمله جمعیتهای در حال پیر شدن، بدهیهای بالا، و تغییرات آب و هوایی. با این حال، پیشرفت همچنان در توانایی آنهاست. یک گام کلیدی این است که از درسهای ایالات متحده بهره گیرند و آنها را با شرایط محلی خود سازگار کنند.
مدیریت ناکارآمد
2moایجاد بازاری برای اشاعه نوآوری بازار ثانویه برای نوآوریها (مانند فروش یا صدور مجوز پتنت) به همان اندازه نوآوری مهم است. در ایالات متحده، این بازار بین سالهای 1870 و 1910 نقش مهمی ایفا کرد. مخترعان بهطور فزایندهای به خدمات بیش از 500 کارگزار پتنت ثبتشده در سراسر کشور مراجعه میکردند تا از پیچیدگیهای معاملات مربوط به پتنت عبور کنند. چنین بازارهایی برای اشاعه نوآوریهای جهانی در کشورهای با درآمد متوسط توسعهنیافتهاند. گزارش جدید توسعه جهانی نشان میدهد که کمتر از 10 درصد از شرکتها در کشورهای با درآمد متوسط مانند جمهوری عربی مصر، هند و تونس از تکنولوژی دارای مجوز استفاده میکنند.حتی در اقتصادهایی که تا حدودی ثروتمندتر هستند، مانند کرواسی و ترکیه، تنها 20 درصد از شرکتها در صدور مجوز فعالیت میکنند.
کسب مهارتهای پیشرفته معمولاً یک فرآیند پرهزینه است. افرادی که این سرمایهگذاری لازم را انجام میدهند، این کار را با این انتظار انجام میدهند که پاداشهای قابل توجهی دریافت کنند. در اقتصادهای در حال توسعه، ممکن است این پاداشها در داخل کشور یافت نشود. در کشورهای با درآمد متوسط، 10 درصد از کارگران با مهارت بالا مهاجرت میکنند، و مهارتهای سطح بالا در اروپای غربی و آمریکای شمالی بیشتر مورد تقاضا هستند. چنین مهاجرتی میتواند برای کشور مبدأ یک فرصت باشد تا زمانی که مهاجران با مهارت بالا همچنان با کشور مبدأ خود در ارتباط باشند. کشورهای با درآمد متوسط میتوانند از دانش و تجربه مهاجران خود بهرهبرداری کنند.
مدیریت ناکارآمد
2moجذب و پرورش استعداد- هر کجا که بتوان آنرا پیدا کرد ایالات متحده در توسعه و پاداش دادن به مهارتها برای همه افراد در نیروی کار پیشرفتهای زیادی کرده است. بیش از یک سوم از رشد ایالات متحده بین سالهای 1960 و 2010 به کاهش تبعیض نژادی و جنسیتی در آموزش و بازار کار نسبت داده میشود. علاوه بر این، بخشهای تکنولوژی در ایالات متحده که بین سالهای 1880 تا 1940 دارای تمرکز بالایی از مخترعان مهاجر بودند، تا سال 2000 رشد شتابیافتهای را تجربه کردند. کشورهای با درآمد متوسط امروزی نیاز دارند که دسترسی به مهارتهای بنیادین را گسترش دهند. آنها باید تعداد بیشتری از دانشآموزان را از دبیرستان فارغالتحصیل کنند و مجموعه استعدادهای خود را گستردهتر و عمیقتر کنند. آنها همچنین باید در پاداش دادن به استعدادهای زنان و افرادی که از خانوادههای کمتر مرفه میآیند، بهتر عمل کنند
مدیریت ناکارآمد
2moاین تغییر همراه با مزایا و معایبی است. شرکتهای بزرگ میتوانند منابع خود را برای سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه به کار گیرند، که منجر به نوآوری سریعتر و پذیرش گستردهتر تکنولوژیهای جدید میشود. آنها همچنین میتوانند برترین استعدادها را جذب و حفظ کنند و در سازمانهای خود فرهنگ نوآوری ایجاد کنند. با این حال، این تغییر میتواند منجر به تمرکز قدرت بازار شود و رقابت را خفه کند. تسلط شرکتهای بزرگ میتواند موانعی برای ورود بازیگران جدید ایجاد کند، که ممکن است منجر به کندی در ظهور تکنولوژیهای جدید و در نتیجه کاهش نوآوری کلی شود.